close
آخرین مطالب
  • تبلیغ شما در اینجا
  • طراحی سایت شخصی
  • طراحی سایت فروشگاهی
  • طراحی سیستم وبلاگدهی
  • سیستم سایت ساز اسلام بلاگ
  • مگا برد - پلتفرم خرید اینترنتی قطعات موبایل مگابرد
  • تحلیل و نمودار سازی فرم های پلاگین گرویتی وردپرس
  • اولین تولید کننده پلاگین های مارکتینگ و سئو کاملا ایرانی
  • اولین پلاگین دیجیتال مارکتینگ وردپرسی
  • loading...
    YourAds Here YourAds Here

    مشاوره خانواده و زندگی

    مشاوره خانواده ازدواج

    بازدید : 310
    جمعه 18 اسفند 1402 زمان : 14:28

    بیماری خیانت، یکی از آسیب زننده ترین رفتارها در روابط عاطفی است. این رفتار می تواند عواقب جبران ناپذیری را برای طرفین رابطه به همراه داشته باشد. خیانت می تواند به شکل های مختلفی بروز کند، از جمله رابطه جنسی خارج از ازدواج، عاطفی شدن با فردی غیر از همسر، یا حتی خیانت های مجازی.

    علل خیانت:
    علل خیانت می تواند بسیار متنوع باشد. برخی از عوامل شایع عبارتند از:

    عدم رضایت از رابطه: یکی از علل اصلی خیانت، عدم رضایت از رابطه عاطفی است. این عدم رضایت می تواند به دلایل مختلفی ایجاد شود، از جمله مشکلات جنسی، اختلافات فرهنگی، یا عدم توجه همسر.


    وجود مشکلات شخصیتی: برخی از افراد به دلیل مشکلات شخصیتی، بیشتر از دیگران در معرض خیانت قرار دارند. این مشکلات می تواند شامل کمال گرایی، ناامنی، یا نیاز به جلب توجه باشد.
    عوامل محیطی: عوامل محیطی نیز می تواند در بروز خیانت نقش داشته باشد. به عنوان مثال، افرادی که در معرض روابط خیانتکارانه قرار دارند، بیشتر از دیگران در معرض خیانت قرار دارند.
    عواقب
    خیانت می تواند عواقب جبران ناپذیری را برای طرفین رابطه به همراه داشته باشد. برخی از عواقب خیانت عبارتند از:

    شک و تردید: خیانت می تواند اعتماد و اطمینان را در رابطه از بین ببرد. این امر می تواند منجر به شک و تردید دائمی در رابطه شود.
    افسردگی و اضطراب: خیانت می تواند باعث بروز افسردگی و اضطراب در فرد آسیب دیده شود. این احساسات می تواند کیفیت زندگی فرد را به شدت کاهش دهد.
    مشکلات جنسی: خیانت می تواند باعث کاهش میل جنسی در فرد آسیب دیده شود. این امر می تواند مشکلات جدی در رابطه جنسی ایجاد کند.
    پایان رابطه: در بسیاری از موارد، خیانت منجر به پایان رابطه می شود.
    درمان خیانت:
    درمان خیانت می تواند دشوار و زمان بر باشد. در برخی موارد، ممکن است نیاز به کمک متخصص روانشناس یا مشاور باشد. برخی از روش های درمانی خیانت عبارتند از:

    صحبت کردن با همسر: اولین قدم در درمان خیانت، صحبت کردن با همسر است. این امر می تواند به فرد آسیب دیده کمک کند تا احساسات خود را بیان کند و به همسر خود بفهماند که چه احساسی دارد.
    بخشش: بخشش همسر می تواند به بهبود رابطه کمک کند. البته بخشش به معنای فراموش کردن خیانت نیست. بلکه به معنای این است که فرد آسیب دیده تصمیم می گیرد که به رابطه ادامه دهد و گذشته را رها کند.
    تغییر رفتار همسر: اگر خیانت به دلیل مشکلات شخصیتی همسر باشد، نیاز به تغییر رفتار همسر است. این امر می تواند با کمک متخصص روانشناس یا مشاور انجام شود.
    خیانتکاری ژنتیکی
    خیانتکاری ژنتیکی، یک نظریه است که بیان می کند برخی از افراد به دلیل ژن های خود، بیشتر از دیگران در معرض خیانت قرار دارند. این نظریه بر اساس تحقیقاتی است که نشان می دهد برخی از ژن ها با ویژگی هایی مانند عدم وفاداری، میل به ماجراجویی و ریسک پذیری مرتبط هستند.

    برخی از مطالعات نشان داده اند که افرادی که ژن های خاصی دارند، بیشتر احتمال دارد که در روابط خود خیانت کنند. به عنوان مثال، یک مطالعه نشان داد که افرادی که ژن مرتبط با میل به ماجراجویی را دارند، بیشتر احتمال دارد که در روابط خود خیانت کنند. مطالعه دیگری نشان داد که افرادی که ژن مرتبط با عدم وفاداری را دارند، بیشتر احتمال دارد که در روابط خود خیانت کنند.

    البته، خیانت یک رفتار پیچیده است که تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله عوامل ژنتیکی، محیطی و روانشناختی قرار دارد. بنابراین، نمی توان گفت که خیانتکاری ژنتیکی یک عامل قطعی در بروز خیانت است.

    منبع:مشاوره ازدواج-خیانت یک نوع بیماری روانی است

    فایروال فورتینت مدل Fortigate FG-201F
    بازدید : 560
    چهارشنبه 18 بهمن 1402 زمان : 23:16

    سنین نوجوانی دورانی بسیار آشفته است. نوجوانان در این دوره در پی کشف هویت خود می باشند، مستقل تر می شوند، نقش های مختلفی را امتحان می کنند، از لحاظ اجتماعی ریسک پذیرتر می شوند، و در پی امتحان مواد مخدر و الکل می باشند، و همه ی این موارد می تواند باعث آسیب های عاطفی به نوجوان شود.

    بنابراین تشخیص آشفتگی های معمول دوران و نوجوانی و افسردگی نوجوانی بسیار پیچیده می باشد.

    بر طبق گفته دکتر جین برسین، مدیر اجرایی مرکز سلامت ذهنی جوانان در بیمارستان عمومی ماساچوست در بوستون: “برای والدین دشوار است که افسردگی نوجوانشان را تشخیص دهند، کودکان در این گروه سنی واکنش های عاطفی بالا و پایینی از خود بروز می دهند، نوجوانان در این دوره سنی بیشتر منزوی می شوند”. ولی افسردگی در نوجوانان می تواند باعث از بین رفتن نوجوان شود، این اتفاقات معمولا در اواخر دوره ی نوجوانی بین سنین 15 تا 19 سالگی بروز می کنند.

    در اوایل دوره نوجوانی پسران و دختران علائم مشابهی از افسردگی را بروز می دهند. ولی پس از بلوغ، تمایل به افسردگی در دختران نسبت به پسران دوبرابر می شود، و این نسبت تا دوره ی بزرگسالی همچنان ادامه خواهد داشت. به همین دلیل دقیقا مشخص نیست، ولی به احتمال زیاد این مسئله می تواند ناشی از ترکیبی از آسیب پذیری ژنتیکی و یا عوامل هورمونی و اجتماعی باشد. دختران در این دوره نسبت به تغییر در روابط خود حساس تر می شوند، و همچنین برای داشتن اضطراب مستعدتر می شوند.

    خبر خوب برای مادرها و پدرها این است که: “به خصوص برای دختران ارتباط گرم و صمیمی بین فرزند و والدین می تواند یک عامل حفاظتی برای نوجوان در برابر افسردگی باشد”.

    در اینجا هشت تیپ شخصیتی نوجوان که مستعد افسردگی است برای والدین بیان می شود:

    مشاهده‌ی تغییرات در نوجوان. تغییر در رفتار سرنخی است که متوجه شویم که نوجوانمان چه احساسی دارد. امکان دارد نوجوان فعالیت هایش را متوقف کند و یا اینکه به صورت ناگهانی تغییرات عمده ی شخصیتی مانند ساکت تر شدن و یا غمگین تر شدن از خود نشان دهد. بر طبق گفته ی دکتر برسین حتی ممکن است بیشتر از غمگینی معمول یک نوجوان باشد و نوجوان تحریک پذیر شود.

    دیگر علائم شامل فاصله گرفتن نوجوان و عدم تمرکز، تمایل کمتر به انجام فعالیت های معمول، و یا با استفاده از مواد مخدر به خود درمانی بپردازد. اگر شما این تغییرات را در موارد متعددی از زندگی نوجوانتان مشاهده کردید، این یک علامت خطر برای نوجوان شماست.

    توجه به الگوها. اگر شما در الگوهای رفتاری نوجوانتان تغییراتی را مشاهده کردید، به حدی که متوجه شدید کودکتان شخصی متفاوت به نظر می رسد و این تغییرات در شرایط مختلف مانند خانه، مدرسه و یا با دوستانش مشاهده کردید این‌جا زمانی است که باید نگران شوید.

    از بیرون از خانه اطلاعات کسب کنید. از دیگر کسانی که کودک شما را می شناسند از- مربی ها، معلمان، دوستان و والدین دوستانش جوایای اطلاعات شوید- که متوجه شوید که آیا نوجوانتان در رابطه با آنها نیز تغییر شخصیت داده است زیرا نوجوانان امکان دارد به شخص دیگری جدای از والدینشان اعتماد داشته باشند و مسائلشان را با او در میان بگذارند.

    علاوه بر این با در نظر گرفتن عوامل استرس زای زندگی مانند از دست دادن اعضای خانواده، یا یک شخص نزدیک، بیماری، از دست دادن شغل، و یا طلاق ممکن باعث ناراحتی و افسردگی نوجوانتان شود.

    با کودکتان صحبت کنید. چقدر با کودک و نوجوانتان در مورد کارها و احساساتش صحبت می کنید. با اطمینان از نوجوانتان سوالهای اساسی بپرسید ولی از سوال پیچ کردن نوجوانتان پرهیز کنید. این صحبت ها را زمانی که در حال رانندگی با نوجوانتان هستید یا در حال صرف شام و یا در حال تماشای تلویزیون مطرح کنید. اجازه دهید که نوجوان صحبت کند و به پاسخ هایش گوش دهید، و آنها را مطمئن سازید که به حرف هایشان گوش می دهید و آنها را درک می کنید.

    سر صحبت را باز کنید. اتفاقاتی را که از نوجوانتان مشاهده کردید با او در میان بگذارید. «من متوجه شدم که خوب نمی خوابی» یا « من متوجه شدم که تو زیاد با دوستات بیرون نمی ری و خودتو تو اتاق حبس کردی». پس از ارائه این مسائل به نوجوانتان، بگویید: «اگر دوست داری می تونیم در این رابطه صحبت کنیم»، یا اینکه می توانید داستانی از دوره ی نوجوانی خودتان را برای نوجوانتان تعریف کنید.

    اگر در ابتدا نوجوانتان با شما همکاری نکرد ناامید نشوید و دست بر ندارید، زیرا ممکن است باز کردن مسائل احساسی شان برای آنها راحت نباشد، و یا اینکه آنها از مطرح کردن مشکلشان خجالت بکشند.

    مطرح کردن مشکل نوجوان با یک شخص متخصص. اگر نوجوان شما شروع به صحبت کردن در مورد افسردگی اش کند و به اینکه چه دردی را متحمل می شود را برای شما مطرح کند، کودک شما متوجه می شود که شما به صورت جدی احساسات او را درک می کنید ولی اگر نوجوانتان پیشنهاد شما را رد کند امکان دارد که از صحبت کردن در مورد احساساتش با شما راحت نباشد، در این صورت شما به سراغ یک متخصص بروید و با او در این رابطه مشورت کنید زیرا شما به کودکتان اهمیت می دهید.

    بر طبق گفته ی برسین والدین باید انتظار مقاومت نوجوانشان را در رابطه با این ایده داشته باشند.

    والدین هم چنین باید از وجود سیستم حمایتی در اظراف خود مطمئن باشند تا بتوانند طرد یا خشم نوجوان افسرده خود را تحمل کنند.

    از پرسیدن در مورد افکار خودکشی از نوجوانتان وحشت نداشته باشید. بر طبق گفته ی برسین «مهم است که والدین نسبت به این موضوع اهمیت بیشتری قائل شوند، و مطرح کردن این مسئله باعث افزایش اقدام به خودکشی نخواهد شد» اگر نوجوانتان در مورد خودکشی، یا آسیب رساندن به خودش صحبت می کند، و اینکه می گوید بهتر است که بمیرد، بلافاصله آن را جدی بگیرید و در پی کمک گرفتن باشید.

    منبع:کانون مشاوران ایران-هشت راهنما برای والدین در رابطه با افسردگی نوجوانان

    دوره آموزشی رنگ مو
    بازدید : 460
    چهارشنبه 18 بهمن 1402 زمان : 23:14

    شکل ریشه ای پنهانی را که در پس مشکلات دیگر نهفته است را بیابید. تقریبا همیشه مشکلی ریشه ای وجود دارد که از چشمان ما پنهان می ماند.

    خانم آن می گوید: “می خواهم پدر و مادرم را آخر هفته برای شام دعوت کنم.”

    جیک با حالتی گلایه آمیز می گوید: “واقعا؟ بازم؟ مگه اونها دو هفته پیش اینجا نبودن؟”

    آن با صدایی بلندتر پاسخ می دهد: “دو هفته نه و سه هفته پیش بود. اینکه بخوام پدر و مادرم را ببینم مشکلی داره؟ تو که حتی با پدر و مادر خودت حرف هم نمی زنی.”

    جیک ناگهان با صدای بلند می گوید: “بهتره دوباره شروع نکنی، باشه؟ بار آخری که پدر و مادر تو اینجا بودن …”

    حتما می توانید حدس بزنید که این بحث پایان خوشی نخواهد داشت.

    اگر تا بحال با یک فروشنده خوب برخورد کرده باشید، هنگام خریدن یک اتوموبیل و یا وسیله دیگری، احتمالا متوجه دو عاملی که آنها را در کار خود توانمند کرده است شده اید. عامل اول که احتمالا خود شما هم متوجه آن شده اید، این است که آنها به خوبی به حرف های شما گوش می دادند و به اینکه شما چه چیزی می خواهید توجه می کردند، و بنابراین آنها می توانستند شما را در جهت درست راهنمایی کنند.

    کار دیگری که احتمالا آن فروشنده انجام داده است، و ممکن است شما متوجه نشده باشید، این است که او تمام حالات و عکس العمل های شما را زیر نظر داشته است. هنگامی که او به یک اتومبیل اشاره کرده و به شما می گوید که اندکی گرانتر است اما در عوض دارای یک ویژگی اضافی ایمنی دید از بغل است، و می بیند که شما به آرامی سر خود را تکان می دهید، او احتمالا همان جا متوقف شده و نظر شما را در مورد این ویژگی امنیتی جویا می شود، و یا شما را به سمت خودروی دیگری که بدون آن ویژگی می باشد و با بودجه ی شما نیز همخونی بیشتری دارد راهنمایی می کند.

    هنر فروشندگی مستلزم گرفتن پاسخ های مثبت از مشتری در تمام مدت گفت و گو و مذاکرهاست. هرگونه مخالفت و نارضایتی احتمالی که از چشم فروشنده پنهان بماند می تواند در لحظه ی بسته شدن معامله منجر به گفتن این جمله توسط مشتری شود: “درباره اش فکر می کنم”.

    توجه نزدیک برای اینکه درصورت بروز مقاومت بتوانید متوجه آن شوید و با آن مقابله کنید، اهمیت زیادی دارد. مثلا هنگامی که می خواهید همسر خود را ترغیب کنید که در بردن بچه ها به رخت خواب به شما کمک کند. یا در موقعیت هایی مانند موقعیتی که خانم آن با آن مواجه بود، برای اینکه همسر خود را به پذیرش اینکه والدین او برای شام خواهند آمد ترغیب کند.

    در مباحث درمان مسئله ی تقابل محتوا و پروسه بسیار مورد بحث قرار گرفته است. آن و جیک با انجام کارهایی که همه ی ما با توجه به طبیعت انسانی خود انجام می دادیم، در حال ایجاد مشکل برای خود هستند. وقتی شما در طرف مقابل، مقاومت را احساس می کنید، استدلال و شواهد بیشتری را برای اثبات گفته های خود مطرح می کنید(محتوا)، و هم زمان احساسات شما نیز تشدید می شوند، و شما به صورت پیاپی دلایل بیشتری را برای اثبات نظر خود بیان می کنید. مشکل اینجاست که طرف مقابل نیز در حال عصبانی شدن است و در حالی که او نیز در حال مطرحکردن دلایل و استدلال های خود است، اما هیچ کدام از شما قادر نیستید این دلایل را به صورت منطقی مورد بررسی قرار دهید زیرا بخش عاطفی مغز شما بخش منطقی مغز شما را از کار انداخته است. در چنین موقعیت هایی شما می باید بجای تمرکز بر چیستی، بر چگونگی روند احساسات و گفتگوها متمرکز شوید.

    در اینجا، چگونگی انجام این کار در پنج مرحله شرح داده می شود:

    1- بلافاصله پس از احساس مقاومت در طرف مقابل توقف کنید.
    بلافاصله پس از آنکه جیک ناخوشنودی خود را با آه کشیدن نشان می دهد، آن می باید متوجه شود که مشکلی وجود دارد، و مسئله دیگر والدین او و یا شام نیستند، بلکه مشکل احساسات جیک است. آن باید از تلاش برای تغییر نظر جیک با احساساتی شدن و اسرار بیشتر و بیان استدلال، خود داری کند. می باید هدف اصلی در این موقعیت ها، دوری جستن از شعله ور ساختن آتش احساسات باشد.

    2- بپرسید و به دقت گوش دهید.
    برای مثال:

    -“جیک، احساس می کنم با من موافق نیستی. در این باره چه چیزی تو را ناراحت کرده؟”

    -“پدر و مادرت همین تازگی اینجا بودن”

    3- مشکل را ریشه یابی کنید.
    واکنش منفی را که شما شاهد هستید،نتیجه ی یک مشکل است و یا راه حلی نادرست برای آن مشکل،اما مشکل اصلی چیز دیگری است. و گام بعدی شما باید یافتن آن مشکل اصلی باشد. در چنین موقعیتی، یک فروشنده ممکن است بگوید: “من متوجه شدم که شما سر خود را تکان دادید. چه چیزی شما را ناراحت می کند؟ با قیمت مشکل دارید، یا اینکه این مدل را نمی پسندید؟”

    آن هم می تواند دقیقا همین کار را در خانه انجام دهد: “از اینکه والدین من دوباره بیایند چه چیزی تورا ناراحت می کند؟” در اینجاست که آن ممکن است متوجه شود که جیک برای آخر هفته برنامه ی دیگری دارد، یا اینکه جیک آخرین باری که والدین آن به خانه ی آنها آمده بودند از حرف های پدر او رنجیده است، یا شاید جیک از اینکه آن همواره به تنهایی برای آخر هفته ها تصمیم می گیرد ناراحت شده است. در صورتی که جیک معمولا فردی است که به سختی از احساسات خود سخن می گوید، آن می تواند سوالات جهت داری بپرسد تا جیک را به سخن گفتن ترغیب کند مانند: “برای آخر هفته برنامه ی دیگه ای داری؟”

    4- در مورد چگونگی حل این مشکل گفتگو کنید.
    طبیعتا این گام بعدی است. اگر جیک برنامه های دیگری دارد، می توانید در مورد آن صحبت کنید و تصمیم بگیرید. اگر پدر زن جیک با حرف های خود او را ناراحت کرده است، ممکن است بخواهد پیش از آنکه دوباره او را ببیند، در باره ی ناراحتی خود صحبت کند، یا شاید آن نیز بتواند در این باره کاری انجام دهد، و اگر مشکل در تصمیم گیری در باره ی آخر هفته ها باشد، می توانند در این باره با هم گفت و گو کنند، و البته مسئله در اینجا کوتاه آمدن جیک و یا آن نیست، بلکه یافتن راهی برای رضایت دو طرف باید مد نظر قرار گیرد.

    5- احساسات خود را کنترل کنید و هنگام صحبت کردن مواظب لحن و تون صدای خودباشید
    این مسئله بسیار اهمیت دارد و در تمام طول گفت و گو باید رعایت شوند، هر چند این کار به هیچ وجه ساده نخواهد بود. معمولا علایم غیر کلامی صدای ما است که پیش از هر چیز طرف مقابل ما را خشمگین می سازد. بنابراین به آرامی سخن بگویید. اگر احساس کردید که در حال عصبانی شدن هستید و نمی توانید جلوی احساسات خود را بگیرید، دست از گفتگو بردارید و کمی به خود فرصت دهید. تنها زمانی برای حل مشکل اقدام کنید که کاملا آرام هستید و کنترل احساسات خود را در دست دارید.

    با گوش دادن و خود داری از جدال، شعله های احساسات را از گفت وگوی خود با همسرتان دور کنید. به دقت مخالفت ها و مقاومت های او را زیر نظر داشته باشید و در زمان مشاهده ی یک مقاومت سعی کنید آن را حل کنید. و تا زمانی که یک پاسخ مثبت قاطع دریافت نکرده اید دست برندارید.

    می دانم که اکنون با خود خواهید گفت: گفتن آن آسان است. اما توانایی ارتباط خوب مهارتی است که می توان آموخت. اگر انجام این کار با همسرتان برای شما دشوار است چون سریع از کوره در رفته و عصبانی می شوید، می توانید برای شروع ابتدا این مهارت را با افراد دیگر تمرین کنید، مثلا همکاران، فرزندان، یا فروشنده ها. سعی کنید برروی روند گفت و گو متمرکز باشید و نه مهتوای آن، و بدین طریق شما می توانید از به دام افتادن در جزئیات بحث و شروع مشاجره جلوگیری کنید.

    منبع:کانون مشاوران ایران-پنج راه برای حل اختلافات رابطه

    هشت راهنما برای والدین در رابطه با افسردگی نوجوانان

    تعداد صفحات : 1

    درباره ما
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    مشاوره

    مشاوره جنسی

    تریبون جنسی

    مشاوره تلفنی

    مشاوره رایگان

    مشاوره حقوقی

    مشاوره زناشویی
    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    چت باکس




    captcha


    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 889
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 886
  • بازدید کننده امروز : 701
  • باردید دیروز : 302
  • بازدید کننده دیروز : 299
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1882
  • بازدید ماه : 8390
  • بازدید سال : 8390
  • بازدید کلی : 447330
  • کدهای اختصاصی